آبتینآبتین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

اولین نوه گلم آبتین

سفر ما به آمریکا

1392/8/22 18:47
نویسنده : مادر جون
398 بازدید
اشتراک گذاری

یواش یواش وقت رفتن ما می شد.آخه ما قرار بود یه چهار ماهی بریم پیش دایی بابک آمریکا ...خیلی نگران شما و آروین بودم مخصوصا" شما آخه من وشما تو این دو سال وهفت ماه همیشه پیش هم بودیم. یکی دو هفته اول فکر می کردی لابد زود برمیگردم وقتی از اونجا باهات صحبت میکردم تعجب میکردی ولی باهام حرف میزدی کم کم که دیدی نیومدم.دیگه باهام حرف نزدی وفرار میکردی یه جور واکنش بود .حالا دیگه رفته بودید خونه جدید و خودت اتاق داشتی .اصلا" برام تعریف نمی کردی...مامان بی تا اسمتو تو مهد کودک نوشته بود .تا سر گرم بشی (مهد کودک آرتا) ولی شما بدون مامان اونجا نمی موندی مشاور مهدتون گفته بود رفتن مادر جونش براش سنگین بوده و باید کمی صبر کنید تا عادت کنه.....خلاصه آخرای سفرمون بود .که با هام صحبت کردی که برای تولدت چی بخرم . تصمیم گرفتی که برات تم انگری برد بگیرم . وقتی برگشتم .بغلم نیومدی .تا امروز که نزدیک یک ماهه اومدیم  ..اگه مامان کار داشته باشه. هنوز پیشم نمیمونی نمی دونم هنوز از من قهری یا اقتضای سنت هست .عزیز دلم شما هر روز میری مهد کودک از ساعت 9 تا 5/1 بعد از ظهر.. ناهار هم بهتون میدن دو تا دوست داری به اسم علیرضا و دایانا که خارج از مهد کودک هم باهاشون پارک میری ......هفته ای دوبار به ما سر میزنی من خیلی خوشحالم که تو بزرگ شدی .

واین عکسها رو بعد از اومدنم ازت گرفتم .شما از مهد کودک اومدی

مهد 

واین هم کیف مهد کودکت

کیف 

واین هم یه روزه دیگه

مهد 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)