خاطرات هشت ماهگی و جشن دندونی
بعدش یه جوجه اردک برات گرفتیم که بیچاره می خواستی کله شو بکنی.. مجبور شدیم بدیمش به فراز تا ازش مواظبت کنه...
روزها میگذشت وشما میتونستی چند کلمه رو بگی اولین اسمی که بعد از مامان وبابا یاد گرفتی بابا احمد بود. آخه تا مدتها پدر جون رو با اسم بابا احمد میشناختی.
بله عزیز دلم....شما یواش یواش دندون در آوردی وما همچنان منتظر بودیم تا برات جشن دندونی بگیریم واین هم جشن دندونی شما.........
وکیک دندونی
بعدش یه جوجه اردک برات گرفتیم که بیچاره می خواستی کله شو بکنی.. مجبور شدیم بدیمش به فراز تا ازش مواظبت کنه...
روزها میگذشت وشما میتونستی چند کلمه رو بگی اولین اسمی که بعد از مامان وبابا یاد گرفتی بابا احمد بود. آخه تا مدتها پدر جون رو با اسم بابا احمد میشناختی.
بله عزیز دلم....شما یواش یواش دندون در آوردی وما همچنان منتظر بودیم تا برات جشن دندونی بگیریم واین هم جشن دندونی شما.........
کارت دعوت
وکیک دندونی
اینم نیلوفر جون
اینهم گیفت برای مهمونا